ماجرای دردهای مامانی
سلام گلم.مامانی چهارشنبه 10 آذرشب ساعت 2 بامداد بود که یهو وسط خواب دردهای شدیدی گرفت و صبحش با بابایی رفتیم دکتر.آقای دکتر گفت باید سونوگرافی انجام بدی ببینیم حال نی نی خوبه یا نه.ما هم رفتیم به قسمت سونوگرافی و منتظر موندیم نوبتمون بشه.من رفتم تو و آقای دکتر سونوگرافی رو شروع کرد.گفت همه چی خوبه خداروشکر ولی یه لخته خون کوچولو هست که مشکلی نیست.ضمنا نی نی تون هم دختــــــــــــــــــــــره . وای نمیدونی چقدر خوشحال شدم.با ذوق و شوق اومدم بیرون به بابایی گفتم.اونم خیلی خیلی خوشحال شد. روز پنجشنبه صبح دوباره مامان دردش گرفت این سری دردش خیلی شدید بود و غیر قابل تحمل دوباره با بابا رفتیم دکتر و آقای دکتر این سری...
نویسنده :
مامان فاطمه
11:01